تروریسم را میتوان از آن دسته نوواژههایی دانست که مفهوم آن همواره بر مبنای هویت سیاسی و فرهنگی علت و معلول تکوین و بدین سبب، تعریف آن در گرو قیود ذهنی مدنظر تشریحکننده خواهد بود. در حقیقت، تعاریف موجود از واژه مذکور در کالبد دو جنبه صوری و باطنی قابلتفسیرند: جنبه صوری که صرفاً بر مبنای معنای لغوی این واژه، یعنی هراسافکنی، آسیب به دیگری و در کل، تأکید ظاهری بر صورت منفی چنین کنشی استوار است؛ و جنبه باطنی که بر اساس نوعیت قربانی و عامل تشخیص خواهد داد که آیا از اساس میتوان این عمل را در ذیل واژه تروریسم و جنبه صوری آن تعریف و محکوم کرد یا خیر. دراینبین، واکنشهای دول غربی نسبت به کنشهای تروریستی در اقصینقاط جهان، کنشهایی که به هر نحو منجر به تحمیل آسیبهای مادی و معنوی به افراد گردیدهاند، در طی سالیان متمادی مبین آن است که جنبه باطنی همواره در راس هرم منطق مقامات غربی جای گرفته است. این روند در حالی است که ماهیت کنشهای تروریستی، فارغ از جا و مکان، نقض آشکار حقوق بشر و شاخصترین اصل فطری آن یعنی حق حیات و امنیت فردی بوده و این حقیقت نیز بهوضوح در کالبد اسناد برجستهای همچون اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاقین آن، کنوانسیون اروپایی حقوق بشر و موارد فراوان دیگر ذکر گردیده است.
بهعنوان نمونه، ماده 3 اعلامیه جهانی حقوق بشر تصریح میکند که «هر شخصی میبایست از حق زندگی، آزادی و امنیت شخصی برخوردار باشد» [1]؛ همچنین، بهموجب بند 1 ماده 6 میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی، «حق حیات از جمله حقوق ذاتی انسانهاست» [2]؛ بعلاوه، کنوانسیون اروپایی حقوق بشر در ماده 2 خود بهصراحت از حق حیات تمامی انسانها صحبت به میان آورده است [3]؛ قطعنامه 1373 شورای امنیت سازمان ملل متحد [4]، کنوانسیون شورای اروپا در باب پیشگیری از تروریسم [5] و کنوانسیون منع و مجازات تروریسم [6] نیز هر کدام به نوبه خود از لزوم مبارزه با پدیده شوم تروریسم، فارغ از نوعیت، عاملین و قربانیان آن صحبت کردهاند.
در این میان، مجموعه حوادث تروریستی شاهچراغ، در عین نقض آشکار اسناد مزبور، صرفاً با واکنش عمدتاً ملیح دول غربی و حتی نهادهای بینالمللی مواجه شده است. بهگونهای که در پس آخرین عملیات تروریستی در مردادماه 1402، امیرسعید ایروانی، نماینده دائم جمهوری اسلامی ایران نزد سازمان ملل متحد، با ارسال نامهای خطاب به دبیرکل این سازمان، آنتونیو گوترش، از رفتار دوگانه شورای امنیت نسبت به کنشهای تروریستی انتقاد و بهنوعی رکن مزبور را مجاب به واکنش در پس این اظهارات خود نمود. همچنین، در پی نخستین حمله تروریستی به حرم شاهچراغ در آبانماه 1401، حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران نیز در طی نامهای خطاب به دبیرکل سازمان ملل متحد، نسبت به انتقاد شدید از عدم واکنش برخی از اعضای دائم شورای امنیت به این اقدام تروریستی و در حقیقت، کنش این دسته از کشورها در تقسیم تروریستها به خوب و بد مبادرت کرد.
فارغ از موارد مزبور، قیاس کنشهای رسانههای شاخص غربی نسبت به این حادثه با حوادث مشابه تروریستی در خاک اروپا و متحدین آن نیز دلالت بر این دارد که ذهنیت فرهنگی باخترزمین، علیرغم شعایر اومانیستی بهظاهر جذاب خود، همچنان در گیرودار پنداره «خود و دیگری» ناشی از باشگاه وستفالی و کنسرت اروپا قرار داد. بهگونهای که رویکرد رسانههای مذکور در قبال کنشهای تروریستی، غالباً تمایل به تکوین «رپرتاژ» و نه «خبر» دارد و بدین سبب، جهتدهی مخاطبان نیز در راستای خواست عدهای قلیل و یحتمل وابسته به حلقههای قدرت صورت میپذیرد. اساساً، قائلشدن تفاوت ماهوی (چه در بعد حاکمیتی و چه رسانهای) در میان داعشی که مبادرت به سلاخی قربانیان غربی، بهآتشکشیدن خلبان اردنی و بمبگذاری تروریستی در بروکسل میکند با داعشی که در پس حملات تروریستی به شاهچراغ، مجلس شورای اسلامی و بهشهادترساندن تعداد کثیری از رزمندگان ایرانی حاضردرصحنه نبرد با این گروه تروریستی قرار دارد، در قامت هیچ واژهای جز «دوگانگی» نمیگنجد. در هر تقدیر، اساسیترین انتظار ممکن از این دسته کشورها آن است که دستکم به نظامنامههای حقوق بشری خودشان پایبند باشند و از تدوین یک نظامنامه جداگانه در ذهنیت خویش و کاربست کنشهای خود بر اساس آن بپرهیزند. چرا که تروریسم، چه در خاک ایران و چه خارج از آن، امری مذموم بوده و توسعه آن به هر نحو در نهایت منتج به آسیب نوع بشر، فارغ از رنگ و رخ آن خواهد شد.
منابع:
- The Universal Declaration of Human Rights
- International Covenant on Civil and Political Rights
- European Convention on Human Rights
- United Nations Security Council Resolution 1373
- Council of Europe Convention on the Prevention of Terrorism
- Convention for the Prevention and Punishment of Terrorism