دولت فرانسه و مسئولان نظامی این کشور متهم هستند که در جریان جنگ داخلی رواندا به عوامل نسلکشی در این کشور سلاح دادهاند. با آغاز نسلکشی سازمان یافته در سال 1994 که تنها ۱۰۰ روز طول کشید، ۸۰۰٬۰۰۰ (آمار سازمان ملل) یا ۱٬۰۷۱٬۰۰۰ (آمار دولت رواندا) از قبیله توتسی و هوتوهای میانهرو که از پیروی از دستورها هوتوهای تندرو ممانعت کرده بودند قتل عام شدند. همچنین در حدود ۲۰۰٬۰۰۰ تا ۵۰۰٬۰۰۰ زن و دختر توتسی در این مدت مورد تجاوز جنسی قرار گرفتند، به نحوی که ۲۰ هزار جوان روآندایی که اکنون در دهه سوم زندگی خود قرار دارند، فرزندان آن تجاوز جنسی گستردهاند.
مسئله مورد توجه در بزرگترین نسل کشی قرن اخیر، دخالت و نقش فعال فرانسه در تحقق این رخداد و همچنین سکوت نهادهای بین المللی حامی صلح بود. فرانسه به اعتبار روابط تنگاتنگی که با دولت هوتوییها داشت، کاری در جهت توقف قومکشی نکرد و حتی در پناهدادن به کشتارگران هم سهم داشت. صدها نیروی فرانسه از سال ۱۹۹۰ به آموزش پرسنل امنیتی و نظامی رژیم جوونال هابییاریمانا مشغول بودند و سه ماه پس از شروع کشتار در رواندا هم عملیاتی را در غرب این کشور برای ایجاد یک منطقه امن آغاز کردند.
فرانسه بهطور فعال از دولت جووینال هابیاریمانا علیه جبهه میهنی رواندا (که عمدتاً متشکل از توتسیها بود) حمایت میکرد. این جبهه از سال ۱۹۹۰ در جنگ داخلی رواندا فعال بود و هدف آن احیای حقوق توتسیهای رواندا در داخل رواندا و توتسیهای در تبعید کشورهای همسایه بود. سیاست ضدتوتسی بیش از چهار دهه در رواندا جریان داشت و منجر به پناهندگی توتسیها در کشورهای همسایه شده بود. فرانسه سلاح و آموزش نظامی در اختیار شبهنظامیان جوان هابیاریمانا، اینتراهاموه و ایمپوزاموگابی که همگی از قوم هوتویی بودند، قرار میداد. سلاحها و آموزشهای مذکور که از اصلیترین ابزارهای دولت هوتویی برای عملیاتی کردن نسلکشی توتسی ها پس از ترور جووینال هابیاریمانا و سایپرین نتاریامیرا در ۶ آوریل ۱۹۹۴ بودند.
روز ۶ آوریل سال ۱۹۹۴ هواپیمای حامل جوونال هابیاریمانا رئیس جمهور وقت رواندا که هوتو بود در اثر شلیکی از زمین ساقط شد و کلیه سرنشینان آن کشته شدند. افراط گرایان هوتو گروه شورشی توتسی به نام جبهه میهن پرستی رواندا (آر پی اف) را مقصر اعلام کردند و همین را بهانه ای برای نسل کشی توتسی ها قرار دادند. بعد از آن شبه نظامیان هوتو در عملیاتی حساب شده شروع به قتل عام توتسی ها کردند. بسیاری از این جنایات هولناک با قمه انجام شد.
یکی از گروه های شبه نظامی شاخه جوانان حزب حاکم به نام “اینتراهاموی” بود که برای یافتن توتسی ها موانع جاده ای ایجاد می کرد، با برنامه های رادیویی علیه آنها نفرت پراکنی می کرد و خانه به خانه به جستجوی قربانیان می پرداخت.
فقر و گرسنگی مستمر همراه با اختلافات قبلیه ای که از دوران استعمار بر جای مانده بود، اثرات نفرتپراکنی رسانه پر مخاطب رادیویی تحت سیطره انتراهاموی در کشور، همچنین قول و قرارهای سران قومکشی که به عاملان فقیر نسل کشی وعده ثروت، غنیمت و زمین های کشته شده ها را دادند، در کنار انفعال و بیتوجهی سازمان ملل و همراهی و پشتیبانی فرانسویهای حامی دولت مستقر ، همه و همه دست به دست هم دادند تا قتل عام سال ۱۹۹۴ در رواندا رقم بخورد.
رئیس جمهوری وقت فرانسه، فرانسوا میتران و اطرافیانش در سالهایی که رواندا به سوی نفرت قومی پیش میرفت، توتسیها و بهویژه سازمان نظامی سیاسی این گروه «نژادی» یعنی «جبهه خلق رواندا» را عامل بروز یک کشتار احتمالی میدانستند و به همین دلیل، صادرات تسلیحات به دولت هوتو تبار جووینال هابیاریمانا، رئیس جمهوری وقت را موجه قلمداد میکردند. این تسلیحات چندی بعد برای کشتار صدها هزار توتسی به کار گرفته شد. مقامهای وقت الیزه و بهنحوی دولت فرانسه، در سه دهه گذشته و با تکیه بر همین استدلال، نقش این کشور در بروز بحران انسانی «بیسابقه» در رواندا را انکار میکردند.
تحقیق و تفحص های بین المللی
پس از فشارهای جهانی بی شمار بر فرانسه بدلیل نقش غیر قابل انکار فرانسه در این نسل کشی، سال ۲۰۱۸ در فرانسه کمیسیونی از ۱۴ کارشناس موظف شدند که همه آرشیوهای مناسبات فرانسه و دولت رواندا در فاصله ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۴ را واکاوی کنند و ظرف دو سال گزارشی از نقش احتمالی فرانسه در این ماجرا ارائه کنند. هر چند مکرون قول داده بود که همه آرشیوهای دولتی را در اختیار کمیسیون قرار دهد، اما این اتفاق نیفتاد و تنها بخشی از اسناد در دسترس آنان قرار گرفت.
فرانسه روز چهارشنبه هفتم آوریل2021 گزارش تحقیقات صورت گرفته مربوط به نسلکشی رواندا در سال ۱۹۹۴ میلادی را برای استفاده عمومی گشود. در این گزارش ۱2۰۰ صفحهای به طور مشخص بیان شده است که فرانسوا میتران، رئیس جمهوری وقت فرانسه و اطرافیانش چشمانشان را روی واقعیت رویدادهای رواندا بسته بودند.
این گزارش که توسط خود دولت فرانسه انجام شده است و طبعا بسیاری از ابعاد نقش فرانسه در آن نهفته مانده است، بیان می کند که فرانسه «مسئولیتی سنگین و متأثرکننده» در کشتار رواندا داشته است، ولی همدست این کشتار نبوده است. بنابر بررسی این کارشناسان، فرانسه در طول چهارسالی که مناقشه قومی در رواندا رو به شدت گرفتن بود، ناتوانی و ناکارایی نشان داد و مقامهای این کشور نه تنها از رژیم دیکتاتوری فاسد و نژاپرست در کیگالی (پایتخت رواندا) حمایت کردند، بلکه خود نیز نگاهی قومگرایانه به مناقشه داشتند. گزارش تحقیقی بعدتر میگوید که فرانسه نه تنها ارتش رواندا با اکثریت هوتویی آن را آموزش داده بلک مقادیر قابل توجهی تسلیحات و مهمات هم در اختیار آن گذاشته است.
عذر بدتر از گناه
پس از انتشار این گزارش تنها کاری که دولت فرانسه انجام داد، یک عذرخواهی ساده به علاوه نطق سخنرانی امانوئل مکرون در رواندا بود که بیان کرد این گزارش گامی مهم در درک و ارزیابی نقش فرانسه در روانداست و پایه و مقدمهای برای کارهای تحقیقاتی بعدی خواهد شد! مکرون در کیگالی گفت که او درخواست بخشش دارد، چرا که فرانسه عملا در جبهه رژیمی بوده است که نسلکشی را انجام داد. به گفته مکرون دولت وقت هشدارها را نادیده گرفته است. رئیس جمهوری فرانسه اگرچه مسئولیت کشورش در روآندا را پذیرفت اما گفته است که کشورش در نسلکشی شریک نبوده است.
واکنش نهادهای بین المللی
سازمان دیدبان حقوق بشر با استقبال از انتشار این گزارش در عین حال از این که نقش «حزب میهنی توتسی» رواندا در این رویداد نادیده گرفته شده، از نویسندگان گزارش انتقاد کرد.
هرچند گروه های مستقل صلح طلب در سراسر جهان اقدامات فرانسه در رواندا را به شدت محکوم کردند، اما نکته تاسف آور در مورد این نسل کشی سکوت اولیه سازمان ملل و کشورهای جهان بود. در سطح نهاد های بین المللی فعالیتی در جهت جلوگیری از این کشتارها صورت نگرفت. برغم آن که سازمان ملل در آن زمان در رواندا نیرو داشت اما در این نسل کشی دخالتی نکرد و بیشتر نیروهای حافظ صلح از رواندا خارج شدند. حتی صلح بانان بلژیکی سازمان ملل متحد به راحتی رواندا را ترک کرده و با ترک پست خود باعث تداوم نسل کشی شدند.
شورای امنیت سازمان ملل متحد سه ماه پس از آغاز کشتار با صدور قطعنامه ۹۲۸ امکان ورود نظامیان بینالمللی به محوریت ارتش فرانسه در رواندا را باز کرد. هدف اصلی این عملیات که به گفته نظامیان فرانسوی موفقیتآمیز بود، جلوگیری از ادامه کشتار و بهویژه امتناع از انتقام توتسیها از هوتوها و به راه افتادن یک نسلکشی متقابل توصیف شد. اتفاقی که پس از اتمام ماجرا و به ثمر رسیدن خواسته های جبهه مورد حمایت فرانسه یعنی هوتو ها رقم خورد.