ژاپن امسال مراسم هفتاد و هفتمین سالگرد بمباران اتمی «هیروشیما» توسط آمریکا در جنگ جهانی دوم را برگزار میکند.
شهر «هیروشیما» ژاپن در ۶ آگوست سال ۱۹۴۵ شاهد مرگبارترین بمباران اتمی تاریخ جهان بود؛ «ناکازاکی» دیگر شهر ژاپن نیز سه روز بعد قربانی نخستین و تنها دور استفاده از سلاحهای اتمی در جنگ شد.
«هیروشیما» روز ۶ آگوست سال ۱۹۴۵ با بمب اتمی موسوم به «پسر کوچک» از طریق هواپیمای بوئینگ بی – ۲۹ «انولا گی» هدف قرار گرفت. براساس آمارهای تخمینی حدود ۸۰ هزار نفر بلافاصله و دهها هزار نفر بعدها بر اثر قرار گرفتن در معرض تشعشع بمب اتمی فرو ریخته بر سر «هیروشیما» کشته شدند.
ضمن این که ۱۳ کیلومتر مربع از شهر «هیروشیما» معادل ۹۰ درصد این شهر کاملا نابود شد.
در بمباران «ناکازاکی» با بمب اتمی موسوم به «مرد چاق» در روز نهم آگوست ۱۹۴۵ نیز ۴۰ هزار نفر کشته شدند.
در مجموع بر اثر تنها مورد استفاده از بمب اتم در جنگ، بین ۱۲۹ هزار تا ۲۲۶ هزار ژاپنی عمدتا غیرنظامی کشته شدند؛ هرچند اکثریت مرگ و میرها در روزهای اول پس از بمباران، عمدتا ناشی از سوختگی حرارتی، صدمات جسمی شدید و تشعشعات رخ دادند اما مرگ و میرهای زیادی نیز ناشی از اثرات این بمبها در سالها و دهههای بعدی ثبت شدند.
ژاپن در ۱۵ آگوست ۱۹۴۵ تسلیم شد؛ در واقع دستیابی آمریکا به هدفش مبنی بر تسلیم ژاپن در جنگ جهانی دوم به بهای نقض حقوق بشر و استفاده بی سابقه از بمب اتم محقق شد.
دلایل ادعایی استفاده آمریکا از بمب اتم علیه ژاپن
براساس گزارش به جامانده از رویدادها و تحولات و البته اعتراف مقامهای نظامی وقت ژاپن، این کشور شانسی برای پیروزی در جنگ جهانی نداشت؛ این موضوع پیچیده و نامشخصی نبود، اما پرسش اینجاست که چرا آمریکا با آگاهی از این موضوع از بمب اتمی علیه «هیروشیما» و «ناکازاکی» استفاده کرد.
اگرچه خود آمریکاییها در توجیه اقدام غیرانسانی خود مبنی بر استفاده از بمب اتمی علیه ژاپن، وعده امپراتور وقت این کشور مبنی بر تداوم مبارزه تا زمان فرارسیدن پایان تلخ در اقیانوس آرام را مطرح و ادعا میکنند، استفاده از بمب اتم علیه ژاپن برای کاهش تلفات آمریکا به توصیه «هری ترومن»، رئیس جمهور وقت آمریکا بود، باید گفت که این توجیه با وقایع تاریخی و اسناد و شواهد همخوانی ندارد. از این رو بمباران اتمی «هیروشیما» و «ناکازاکی» توسط آمریکا را باید مصداق کامل یک عمل تروریستی خواند.
آیا فجایع هیروشیما و ناکازاکی تکرار میشوند؟
خطر جنگ هسته ای و بمباران اتمی امروز بیش از هر زمان دیگری جهان را تهدید میکند؛ ۹ کشور در جهان دارای سلاح هسته ای هستند و روابط بین الملل به شکل فزاینده ای در حال بی ثبات شدن است.
در عین حال سرمایه گذاری برای نوسازی ذخایر هسته ای و افزایش قابلیت های پیچیده تسلیحات هسته ای در کشورهای دارنده سلاح اتمی گسترش یافته است؛ ضمن این که دسترسی گروههای تروریستی به مواد رادیو اکتیو تسهیل شده و این گروهها از پیشرفتهای تکنولوژیک برخوردار هستند.
اما در این نگرانی سهم عمده را باید به اقدامها و ایدههای هولناک و برتری طلبانه آمریکا داد. در ناسیونالیسم و ملی گرایی آمریکا شاهد اولویت پرهیز از پاییز یا زمستان هسته ای بر کشتار میلیونها انسان بی گناه و ویران کردن محیط زیست در دراز مدت هستیم.
براساس رویکرد آمریکاییها از سیاستمدار و استراتژیست گرفته تا مردم، اگر حمله ای اتفاق بیفتد، میتوان از سلاحهای هسته ای برای تنبیه تجاوز به شیوه ای متناسب و هشدار دادن به دیگر دشمنان استفاده کرد و بازدارندگی هسته ای را بازیابی کرد. برای مثال در آمریکا، زیربنای اخلاقی هویت آمریکایی عمیقا در ایده «شهری بر روی تپه» بودن ریشه دارد: نمونهای که بقیه جهان آن را تماشا میکنند!
بسیاری از منتقدان میگویند که استفاده از سلاحهای هسته ای همیشه غیراخلاقی است؛ زیرا آنها نمیتوانند بین سربازان و غیرنظامیان بی گناه از جمله کودکان، سالمندان و افراد ناتوان تبعیض قائل شوند. علاوه بر این، استفاده از سلاحهای هستهای نمیتواند فاجعه اجتماعی و زیستمحیطی را به همراه نداشته باشد.