بررسی وضعیت و شرایط حقوق بشری در ایران یکی از مباحث مهم و چالشی در سال های گذشته برای کشور ایران به حساب می آید. سوال اساسی آن است که جمهوری اسلامی ایران تا چه اندازه توانسته است در این عرصه کارامد عمل کند. این مسئله سبب شد تا «گروه پژوهشی چهره دیگر حقوق بشر» نشست تخصصی «تبیین وضعیت حقوق بشری جمهوری اسلامی ایران؛ دستاوردها و چالش ها» را با هدف بررسی وضعیت حقوق بشری جمهوری اسلامی ایران برگزار کرد.
در این نشست جناب آقای حجت الاسلام و المسلمین دکتر خسروشاهی، استاد و عضو هیأت علمی دانشگاه اصفهان صحبت خود را با تقسیم مباحث حوزه حقوق بشر به مسائل زیربنایی و روبنایی آغاز کرده و اذعان نمودند: «مادامی که مسائل حوزه حقوق بشر به طور زیربنایی حل نشود، در ساحت روبنا با چالش مواجه خواهیم بود». ایشان مبنای حقوق بشر غربی را، حقوق طبیعی دانستند و افزوند: «حقوق طبیعی از جمله مسائلی است که فلاسفه در آن اشتراک نظر ندارند. به عبارت دیگر آنان برای بحث مهم حقوق بشر، مبنایی را برگزیده اند که این مبنا بسیار چالش و اختلاف نظر رخ داده است. این بدان معناست که شعارهای والای حقوق بشری در جهان سر داده می شود، در حالی که برای آن مبنای ثابت و قابل قبولی از سوی همگان وجود ندارد. این مسئله سبب می شود نه آن کسی که قائل به عدالت جنسیتی است و نه آن کسی که قائل به تبعیض نژادی و جنسیتی است مبنای واحدی نداشته باشد. از این رو گرچه تصور می شود که عدالت در این حوزه امری ممدوح است اما برای نمونه مشاهده می کنیم که یهودیان یا ژرمن ها که خود را ذاتا برتر از دیگران می دانند دیگر نمی توانند مسئله ای به نام عدالت جنسیتی را بپذیرند. دکتر خسروشاهی در بخش دیگری از صحبت های خود افزودند: «در حال حاضر، نظام مستقر در کشور ما، نظام مبتنی بر دین است، با این حال ما متهم به نقض کرامت انسانی هستیم. سوال این است که چرا؟ برای نمونه یکی از اشکالاتی که به ما وارد می شود این است که ما مجازات هایی مانند حدود و تعزیر یا قصاص داریم که این ها برخلاف کرامت انسانی است. این در حالی است که نخست ما باید مبنای کرامت را مشخص کنیم. مبنای ما این است که اگرچه همه انسان ها دارای کرامت یا حق حیات هستند اما این حق همیشگی نیست و چه بسا انسان عملی انجام دهد که این حق را از خود سلب کند. ارزش های اسلام در همان حالی که می گوید حیات یک انسان مساوی حیات همه انسان هاست، در همان جا استثنائات را نیز بیان می کند.»
ایشان همچنین خاطر نشان کردند که نظام بین الملی حقوق بشر برخاسته از تمدن جدید غرب است و کشور ما هم در این جا مبنای متفاوت خود را دارد. مخالفت های ما آن جایی شروع می شود که ما سراغ مبانی و محدودیت های این نوع نگاه حقوق بشری برویم. همچنین ایشان یادآور شدند: «من اگر بخواهم تنها به یکی از دستاوردهای حقوق بشری اشاره کنم، مسئله حق مشارکت زنان را مطرح می کنم. در کشور ها همه مردم به خصوص زنان حق مشارکت عمومی دارند. این مسئله اینقدر در جهان مهم بوده است که برای آن کنوانسیون حقوق سیاسی زنان در نظر گرفته اند. این در حالی است که در ایران در همه سطوح مردم و زنان حق مشارکت دارند».
در ادامه جناب آقای حجت الاسلام و المسلمین دکتر راعی استاد تمام و رئیس دانشکده حقوق، معارف اسلامی و الهیات دانشگاه آزاد به عنوان مقدمه در ضمن بیان مفاهیم مشترک حقوق بشری میان همه انسان ها به این نکته اشاره کردند که در زمان نگارش منشور حقوق بشر هیچ گاه تصور نمی شد که جهان تا این اندازه با مسائل و چالش های حقوق بشر مواجه شود. ایشان افزودند: «برای نمونه می توان به بحث اخراج کشورمان از کمیسیون مقام زن و یا وضع هیأت حقیقت یاب اشاره کرد. ما باید بدانیم نظام بین المللی حقوق بشر قواعدی دارد که توانسته به واسطه آن قواعد جهان را زیر سلطه خود در آورد. این قواعد در همه قوانین کشورها پذیرفته شده است. هر انسانی که دغدغه تعالی دارد این موارد را قبول دارد. لذا حقوق بشر مسیری را طی کرده تا به این جایگاه رسیده است. اگر بخواهیم به طور خلاصه به مهمترین این قواعد اشاره کنیم، باید چهار مفهوم را مد نظر قرار دهیم. اول توسعه پایدار که این مهم جزو مطلوب ترین خواسته های یک ملت است و در حوزه اقتصاد، سیاست، حقوق شهورندی، فرهنگ و مسائل اجتماعی جلوهگر می شود. با این توضیح همه با مفهوم توسعه پایدار موافقند و مخالفی ندارد. مفهوم دیگر عدالت است که این مفهوم نیز از مسائلی است که مطلوب و گم شده همه انسان هاست. همه انسان ها حتی هیتلر هم برای راه انداختن جنگ جهانی، هدف خود را تحقق عدالت قرار می دهد. واژه justice دوبار در منشور ملل بیان شده است. خط مستمر همه چیز عدالت است. یکی از زمینه های مهم تبلور عدالت، حوزه عدالت جنسیتی است و امروزه نیز کشور ما درگیر همین مسئله است. مسئله مهم دیگر، مفهوم صلح و امنیت است. از آغاز تا انتهای منشور ملل متحد سطری نیست که درباره صلح و امنیت صحبت نکرده باشد، به گونه ای که می توان گفت که اصلا هدف اصلی ملل متحد، تحقق همین مهم است. در فضای صلح و امنیت، عدالت و توسعه پایدار هویدا می شود. مسئله آخر بحث کرامت انسانی است که در این جا نیز مباحث گستره ای شکل می گیرد و هر نوع از تبعیض در تعارض با این کرامت قرار می گیرد. همه این اهداف بلند در شکل گیری سازمان ملل و بعد از آن شورای حقوق بشر و هزاران نهادی که به دنبال تحقق حقوق بشر رفته اند تجلی یافته است. نظام بین المللی حقوق بشر یعنی نظامی که همه ظرفیت های جهانی را به کار گرفته تا با کمک نهادهای بین الدولی در کنار اسناد بین الملی و نیز سازمان های مردم نهاد تحت اکوسوک …. از حداکثر ظرفیت برای تحقق حقوق بشر بهره گیرند وحقوق جدید بین الملل را محقق سازد».
ایشان پس از ذکر این مقدمه اضافه کردند: «من می خواهم در این فرصت از چالشی در جمهوری اسلامی صحبت کنم که در عین حال بزرگترین دستاورد نیز تلقی می شود. ما یک تقابل را از سال 1945 می بینیم که معتقد است راه پیشرفت و توسعه فقط از راه حقوق بشر تحقق می یابد و به عبارت دیگر راه پیشرفت، مبتنی بر همان نظام لیبرال دموکراسی غرب است که پیشرفت و رشد را منهای خدا و دین مطرح می کند. در طرف مقابل، تفکری برخاسته که معتقد است می توان با حضور خداوند نیز به همه توسعه ها دست یافت و پیشرفت منافاتی با حضور خداوند ندارد». ایشان در بخش دیگری از صحبت های خود افزودند: «امریکا به طور خاص درباره سه کشور برنامه ویژه طراحی کرده است. روسیه، چین و ایران. مسئله چالش آفرین روسیه، تقابل با ناتوست. از این رو جنگ میان روسیه و اکراین به راه افتاد. مسئله کشور چین رهبری جهان است و به این ترتیب درگیری میان چین و تایوان آغاز شد و مسئله کشور ایران مدل حکمرانی جدیدی است که به جهان ارائه کرده است. مشکل آنان در این زمینه تقابل دو شیوه حکمرانی در کشور ما و کشور آمریکاست. این مسئله که دستاورد مهم کشور ماست سبب ایجاد دشمنی های فراوان آنان با ایران از طرق مختلف است». دکتر راعی در تکمیل این بخش افزودند: «مدل حکمرانی آمریکا، حقوق بشر است؛ حقوق بشری بر اساس زیرساخت ها و روساخت های فکری تمدن نوین غرب؛ این در حالی است که مدل حکمرانی ما دینی شدن مسئله حقوق بشر است».
ایشان همچنین با اشاره به بحث زنان، به یکی از مسائل و چالش های مهم دیگر کشور در حوزه حقوق برش اشاره کرده و افزودند: «دلیل وجود چنین چالشی این است که در نظام بین الملی واژه ای تحت عنوان «آسیب پذیری» وجود دارد. آسیب پذیری در حقوق بشر یعنی کسی که به دلالئل روحی، جسمی یا جنسیتی ممکن است با موقعیت های بدی مواجه شود. از این رو نیاز به حمایت دارد. با این توضیح زنان، کودکان و اقلیت ها آسیب پذیرند که در این بین زنان از همه آسیب پذیرتر به حساب می آیند. حال سوال این است که اگر در حقوق بشر غربی، تلاش برای جلوگیری از آسیب پذیری با به تعبیر خودشان «protection» است، آیا با رویه ای که برای نمونه در مسئله پوشش یا حمایت از خانواده مد نظر قرار داده اند و بر همان اساس دیگر کشورها از جمله کشور ما را نیز مورد بازخواست قرار میدهند، آن مهم تحقق می یابد یا خیر. به تعبیر دیگر اگر حمایت و رفع آسیب پذیری به عنوان هدف اصلی حقوق زنان یا خانواده مطرح شده، آیا چنین مسئله ای با وجود پوشش بهتر محقق می شود یا بدون آن. ایشان در بخش پایانی سخنان خود به اشاره به وجود مبانی عمیق حقوق بشری در آموزه های کهن اسلامی به مسئله حقوق بشر نسل سوم اشاره کردند و افزودند: «حقوق بشر نسل سوم به این معناست که اگر امری سبب تحقق منفعت همگانی است باید محقق شود و فرقی نمی کند که طرف مکلف و صاحب حق چه کسی است. یعنی همه افراد برای تحقق منفعت عمومی مکلف و در عین حال محق هستند و این همان آموزه اسلامی است که فرمود «کلّکم راع و کلّکم مسئول عن رعیته». چنین مبنایی در خیلی از مسائل امروزی حقوق بشری مانند بحث پوشش، زنان، خانواده و … نیز دخیل و قابل بحث است».
در پایان این نشست نیز اساتید و دانشجویان حاضر در نشست به طرح نظرات و پرسش های خود پرداختند.