نشست جنایت علیه بشریت و نسل کشی به تلاش موسسه چهره دیگر حقوق بشر (OFOHR) در تاریخ7 و 8 اسفند 1400 به صورت مجازی برگزار گردید و یکی از موضوعاتی که در این نشست مورد بررسی قرار گرفت جنایت علیه مردم کنگو در دوران استعمار بلژیک بوده است که توسط آقای یافوستان اتیدو فعال مدنی و عضو انجمن پویایی جدید جامعه مدنی جمهوری کنگو و خانم چانتال فایدا ، فعال اجتماعی و مدافع حقوق زنان ارائه گردید.
آقای یافوستان آتیدو گفتگو خودشان را با معرفی کنگو آغاز نمودند که کشوری است بسیار غنی و وسیع با مساحت ۲۳۴۵۴۱۰ کیلومتر مربع واقع در آمریکای مرکزی که با ۶ کشور لینگالا، زامبیا در جنوب، تانزانیا، بوروندی، رواندا، اوگاندا در شرق، سودان جنوبی و جمهوری آفریقای مرکزی در شمال و غرب با اقیانوس اطلس هم مرز است.
کنگو کشوری ثروتمند و پر ازمعادن کلتان، طلا، الماس، روی، اورانیوم و بسیاری از مواد معدنی دیگر و همچنین دارای سطح وسیعی از جنگل ها که ۴۷ درصد جنگل های آفریقا میباشد را داراست و بعد از جنگلهای آمازون، کنگو دومین جنگل های وسیع کره زمین را دارد و نیز رودخانه ای طولانی با طول ۴۷۰۰ کیلومتر که از کنگو عبور میکند و چند رودخانه دیگر که در مجموع یک صد هزار مگاوات انرژی برق آفریقا را تامین می کند.
وی ادامه داد در جمهوری دموکراتیک کنگو ۴ زبان ملی وجود دارد که شامل سواحیلی، لینگالا، کیکونگو و تشیلوبا میباشد که متاسفانه توسط بلژیک که بسیار کوچکتر از کنگو است مستعمره شده بود و وقتی کشور های اروپایی و ایالات متحده آمریکا که در برلین گرد هم آمدند تا درباره تعارض منافعشان در بهره برداری از منابع آفریقا در زمین های تحت تصرفشان گفتگو کنند، دور یک میز نشستند و آفریقا را بدون حضور حتی یک آفریقایی مثل کیک بین خودشان تقسیم کردند و کنگو سهم بلژیک شد و به تبع آن مردم آفریقا که به یک زبان صحبت میکردند و دارای فرهنگ یکسان و یک پادشاه بودند از هم جدا شدند و با مرزهای ساختگی که در اجلاس برلین تعیین شد از هم جدا شدند و جداسازی مردمی که به یک قبیله تعلق داشتند در چندین کشور نتیجه استعمار بود. آنها به بهانه متمدن کردن آفریقا، مواد خام این قاره را تصاحب کردند در حالی که آفریقا در گذشته تمدن پادشاهی های درخشانی مثل امپراطوری مالی، غناو اتیوپی و پادشاهی کنگو که تمدن های توسعه یافته ای بوده اند را داشته است.
آقای یافوستان اتیدو نسل کشی در کنگو را اینگونه شرح داد که در سال ۱۸۸۵ تا ۱۹۰۴ کنگو ملک خصوصی پادشاه لئوپولد دوم شده بود و با مقاومت مردم کنگو در برابر استعمار، جنایات بسیاری اتفاق افتاد و طبق آمار کشته شدگان این وقایع ۱۰ میلیون نفر از مردمان کنگو هستند و بعداز آن هم تا سال ۱۹۶۰ با اینکه کنگو از چنگال پادشاه بلژیک با مقاومت مردم رها شد ولی باز هم مستعمره کشور بلژیک باقیماند وکنگو بلژیکی نامیده شد. در این سالها مردم با کمک رهبرانشان که اصلی ترین آنها سیمون کیمبانگو بود در مقابل نقض حقوق بشر در خاک کنگو قیام کردند که باعث زندانی شدن رهبرشان به مدت ۳۰ سال و حتی بیشتر از ماندلا شد.
وی اضافه کرد که بلژیکی ها از دو راه برای استثمار کنگو استفاده کردند که شامل آموزش و مذهب میشد. در بعد آموزشی، آموزش تاریخ بلژیک و همینطور تاریخ اروپا و انقلاب فرانسه و ناپلئون، ژاندارک و داستان کریستف کلمب که باعث شد مردم آفریقا تاریخ خودشان را فراموش کنند و به راحتی فرهنگ اروپا را بپذیرند و همچنین از طریق تبلیغ مسیحیت و اینکه دین بخشش و محبت و مدارا با دشمن است خواستند جلوی طغیان مردم را بگیرند و موفق هم شدند.
وی بیان کرد روش دیگر برای استثمار مردم کنگو جداسازی جمعیت و ایجاد ۳ دسته از مردم کنگو بود که اول بومی ها که فقیر ترین آنها بودند و اصلا به حساب نمی آمدند را شامل می شد، دسته دوم ثبت نام شده ها بودند که میتوانستند از امتیازهایی مثل ورود به فروشگاه ها و برخی اتوبوس ها برخوردار باشند و دسته سوم تکامل یافته ها بودند که نزدیک ترین همدستان استعمارگران به حساب می آمدند که منافع آنها را تامین کرده بودند و این تفکیک باعث شده بود کنگوئی ها در جامعه با هم متحد نشوند. در همین راستا نیز بلژیکی ها که چشم طمع بع آثار باستانی کهن کنگو آنها را کور کرده بود، آثار هنری زیادی را از کنگو جمع آوری کردند که اکنون در موزه هنر تروورن وجود دارند.
وی ادامه داد پس از مبارزات مردم، سرانجام در ۳۰ ژوئن ۱۹۶۰ استقلال کنگو طی مراسمی اعلام شد که نخست وزیر لومومبا در آن موقع سخنرانی آتشینی را ایراد کرد و تمام جنایات استعمار را برشمرد که همین امر باعث شد ترور او در ژانویه ۱۹۶۱ اتفاق بیافتد.. البته این کشور طی آن سال ها تا کنون از شر جنگ و ناامنی و توطئه خلاصی نداشته و چه از طرف همسایگان و چه از جانب شبه نظامیان داخلی و خارجی رنج برده است.
او در پایان یاد آور شد آفریقا دیگر از نسل کشی به بهانه های مختلف خسته شده و کشتار مردم آفریقا باید پایان یابد و همچنین از برگزار کنندگان این نشست تشکر نمود.
یکی دیگر از دعوت شدگان به نشست جنایت علیه بشریت خانم چانتال فایدا ، فعال اجتماعی و مدافع حقوق زنان در جمهوری دموکراتیک کنگو هست، او درخصوص مسائل و مشکلات مربوط به جنسیت زنان در دوران استعمار و قبل از استعمار کنگو سخنرانی خود را ایراد کرد و گزارشی از کارشناسان دربارهی استعمار کنگو زا بیان نمودند که اخیراً در سال 2022 منتشر شده است که شامل فهرستی از حقایق بزرگ مربوط به مسائل جنسیتی زنان میباشد ایشان درابتدای سخن مفهوم جنسیت را در روابط اجتماعی زن و مرد، بررسی کردند. و اضافه کردند روابط زن و مرد درجوامع، درحال تکامل است و از جامعه ای به جامعه دیگر، ازعصری به عصر دیگر، تغییرمیکند ایشان در ادامه مباحث، تفاوت جنسیتی را در 8 بخش ارائه کردند.
بخش اول مربوط به دوران استعمار است که استعمارگران چگونه از روی تعصب می خواستند مستعمره خود را مطابق با شیوه زندگی در غرب تغییر دهند و اینکه چگونه همهی هنجارهیی که در سالهای1900 تا 1960 در کنگو وجود داشت به هنجارهای مورد نظراستعمارگران تغییر یافت، مثلاً دنیای کار محیطی مردانه شد با اینکه زنان کشاورزی میکردند و پا به پای مردان کار میکردند اما اصلا به حساب نمیآمدند و تلاش زنان به چشم نمیآمد و استعمارگران فقط مردها را میدیدند.
مبحث دوم در خصوص توجه به جامعه ی زنان میباشد. قبل از سال 1900، زن موجودی پستتر از مرد تلقی میشد، این رویکرد در مستعمره زمان شورش هم وجود داشت، این نوع نگاه درمیان شهروندان کنگویی هم رواج پیدا کرد و به همین خاطر زنها را موجودی پستتر از مردان میدانستند در حالی که در تاریخ کنگو چنین نگرشی نبودو بین زن و مرد تفاوتهای اجتماعی بزرگی دیده نمیشد و هر کس جایگاه اجتماعی خودش را داشت، اما استعمارگران با ورود به کنگو، زنها را پستتر از مردان نشان دادند و جایگاه هر کسی با در نظرگرفتن جنسیت تعیین شد، در حالیکه در گذشته، تعداد زیادی از زنان زمان پادشاهی کوبا در کاسای، تاجر بودند.
مبحث مهم بعدی، دربارهی امکان دسترسی زنان به ملک و مالکیت زمین است، در زمان استعمار، زنان به راحتی نمیتوانستند به زمین دسترسی و مالکیت داشته باشند. زنان برای انجام قراردادهای مربوط به زمین و املاک باید توسط شوهر یا پدر یا برادرشان معرفی میشدند واین شرایط تا به امروز ادامه داشته و مالکیت زنان را محدود کرده است. اگر به زمین دسترسی نداشته باشید، قدرت و اقتصاد هم نخواهید داشت و در جامعه محدود خواهید شد.
مبحث چهارم دربارهی تعیین کننده های جنسیت میباشد. اقدام دیگر استعمارگران محدود کردن مجوزها، برای زنان بود آنها حتی سابقه ی پزشکی زنان را -که ازنظر اخلاقی درست نبود – بررسی میکردند. بنابر این نوعی فشار و خشونت اقتصادی وجود داشت که به آسایش زنان آسیب میرساند. حقیقت این است که استعمارگران نمیخواستند جمعیت قوی در کشورمستعمره وجود داشته باشد درحالیکه به عنوان مثال می بینیم که در زمان سلطنت بوش، ملکههای مادر اغلب در صحنه سیاسی تعیین کننده بودند ودر مسائل سیاسی تاثیر ویژهای داشتند.
مثلاً در تاریخ روندا، خانم کانجوگرا برای به سلطنت رسیدن پسرش موسینیا کودتا کرد که درتاریخ جمهوری دموکراتیک کنگو هم در عرصه های سیاسی مذهبی و قدرت، تاثیر زنان کاملا مشهود است؛ مثلا در سال 1700 بانویی که رهبر مذهبی و معنوی بود در مقابل تمام ظلمهایی که به قربانیان شده بود قیام کرد.
به ویژه در جریان اخذ کائوچو حجم وسیعی از اعتراضات و بیانیههای مربوط به تفاوت جنسیتی و فسادهای دیگر را شاهد بودیم، حتی از طریق این خشونت جنسی بود که رویکرد تسلط بر روی مردان را در پیش گرفتند.
بنابراین استعمارگران زنان را گروگان میگرفتند تا وقتی که شوهرشان سهم کائوچو را به استعمارگران بپردازد، میبینید که خشونت جنسی علیه زنان فقط مربوط به امروز نیست از مدتها پیش وجود داشته است، از زمانی که استعمارگران فرهنگ خودشان را جایگزین فرهنگ کشور مستعمره کردند، برگردیم به بحث سیاست مریم کویی اهل اکوادور، بانویی است که پیامی ضد استعماری نشر داد این بانو جمع کثیری از مردم را بسیج کرد تا در مقابل هر ظلمی از سوی استعمارگران قیام کنند. این بانو در تاریخ سیاسی کشور ما هم تاثیر گذاشت در پایان میخواهم در مورد مسئله حضور زنان در سطح بدنههای اجتماعی صحبت کنم.
استعمارگران سیستم حذف زنان را راه اندزی کردند آنها به زعم خودشان میخواستند کنگو را متمدن کنند، بنابراین زنان را کنار گذاشتند و ازمحافل خانوادگی و قدرت دور کردند، امروزه هنوز این فرهنگ وجود دارد، هنوز در کنگو بسیاری اززنان فقیر و محروماند چون نمیتوانند مالک زمین باشند یا تحصیلات کافی داشته باشند
قوانین و متونی هم برای حمایت از زنان وجود دارد اما رعایت نمیشوند چون در فرهنگ کنگو هر کاری که مرد سفیدپوست انجام میدهد کار درستی است، اگر مرد سفید پوست زنان را تحقیر میکند، مرد کنگویی هم به تبع او زنان را تحقیر میکند. مسالهی دیگر در رابطه با الگو است امروز ما زنانی را نداریم که به عنوان الگو در تاریخ کنگو و در جمهوری دموکراتیک کنگو نقشآفرینی کرده باشند و نیاز به حضور زنان در عرصههای اجتماعی و سیاسی هر روز بیشتر حس میشود.